از اینکه میدانم دیگر هیچ گاه به تو نمیرسم . . .
نه از تو ! نه از زمانه ! نه از زمین !
که من از دست خویش خسته ام !
از این ذهن پریشان !
از این احساس در آلود !
از این هزیانهای گاه و بی گاه !
از این سیگار !
از این روح سردر گم !
چرا بیراهه بروم . . .
من از دست خودم خسته ام . . .
نظرات شما عزیزان: